در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

حال و هوای این روزهای نادره سینمای ایران (حمیده خیر آبادی)

حمیده خیرآبادی(نادره) از بازیگران پیشکسوت سینما، تاتر و تلویزیون ایران به دلیل بیماری، تنهایی و عدم رسیدگی اطرافیان، در وضعیت نامناسبی به سر می برد، بطوری که  

 

 

 

همسایگان این هنرپیشه معروف از آسایشگاه سالمندان تقاضا کرده اند به دلیل بیماری و کهولت و عدم توان رسیدگی، وی به آنجا منتقل شود.

 

فرزندان خانم خیرآبادی در خارج از کشور به سر می برند و "مادر سینمای ایران" مدتهاست در تنهایی و کهولت با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند.

بعد از درگذشت رقیه چهره آزاد، پروین سلیمانی ، فرخ لقا هوشمند و  نیکو خردمند، اینک حمیده خیرآبادی است که در محافل هنری و سینمایی به "مادر سینمای ایران" مشهور است و جای دارد قبل از آنکه دیر شود و سینمای ایران با قدرنشناسی، عزادار این مادر پیر شود، ترتیباتی از سوی مسئولین وزارت ارشاد ، خانه سینما و ...اتخاذ شود تا مشکلات خانم خیرآبادی حل شده یا به حداقل برسد.

حمیده خیر آبادی زادهٔ ۱۳۰۳ در رشت است و فعالیت هنری خود را از سال 1326 با تئاتر فرهنگ شروع کرده است.

 تماشاگران را ببینید و لذت ببرید| www.tamashagaran.ir | برای تمام سنین و سلیقه ها...کلیک کنید تا باور کنید

 تماشاگران را ببینید و لذت ببرید| www.tamashagaran.ir | برای تمام سنین و سلیقه ها...کلیک کنید تا باور کنید

 تماشاگران را ببینید و لذت ببرید| www.tamashagaran.ir | برای تمام سنین و سلیقه ها...کلیک کنید تا باور کنید

خیرآبادی در طول فعالیت هنری خود،  بیش از صدوبیست فیلم سینمایی را در کارنامه خود دارد که از این نظر میان بازیگران ایرانی رکود شکن است.

 او مدتهاست که دیگر با هیچ نشریه ای مصاحبه نکرده است و در اخرین مصاحبه ای که از وی در "تهران امروز" منتشر شده بود، گفته بود:بازیگرها وقتی پیر می‌شوند، دیگر کسی سراغ‌شان را نمی‌گیرد و این خیلی بد است. من الان مدت‌هاست که انگار فراموش شده‌ام.

حمیده خیرآبادی یا نادره یکی از هنرمندان اولیه سینمای ایران است، اگر اغراق نکنیم زیر ساز سینمای عاطفی و حرفه ای را باید در قسمت خانم ها به خانم نادره اختصاص داد.

به همین جهت نادره و همردیف ایشان خانم شهلا که می توان مادران سینمای قبل از انقلاب دانست، باید گفت: به آنها افتخار می کنیم متاسفانه جامعه سینمای ایران بعد از انقلاب در حق آنها جفا نمودند و وفا به عهد ننمودند و آن طور که شایسته این هنرمندان می باشد اهمیت ندادند.

 

 نادره از سال های جوانی با عشق و علاقه روی پرده سینما ظاهر شد تا زمانی که همبازی با آقای تقی ظهوری هنرمند فقید کمیدین سینمای ایران شد. به نظر می رسید که این دو هنرمند با همدیگر بهتر می توانستند بازی کنند و نقش های خود را در مقابل همدیگر روان ایفا نمایند.

 

 


مثل فیلم هایی چون معجزه، مرخصی اجباری، ترانه های روستایی، عروس دهکده و . . . نادره همیشه در فیلم ها نقش مادر یا کسی که برای خانواده فداکار است ظاهر می شد. نادره چون مثل هنرمندانی که باید از تئاتر به سینما می آمدند و خاک تئاتر را می خوردند تا مردم آنها را مورد قبول خود برگزینند، نادره هم در سال 1336 در تئاتر ظاهر شد اما در طی چهار سال گذشته هنری ایشان به فیلم میهن پرست در سال 1332 برمی خوریم اما تجربه نشان داد که بعد از سال 1336 که وارد تئاتر شد بازیگری ایشان مورد توجه تهییه کنندگان و کارگردانان سینمای ایران واقع شد و ترقی ایشان به عنوان نقش سنگین که عمر و دنیای هنری ایشان را آذین بندی نموده او را زنی با شخصیت والا و مورد اعتبار جامعه قرار داده است.

نادره با تمام مشکلات زندگی توانست دختری هنرمند و چیره دست به دنیای رادیو، سینما و تلویزیون ارائه کند. آن دختر کسی نیست جز هنرمند محبوب و مورد تحسین ملت ایران ثریا قاسمی. نادره در دنیای هنری خود توانست سه بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل از جشنواره فیلم فجر شود. نادره افتخار سینمای ایران و تلویزیون می باشد. امروزه نادره و خانم شهلا در کجای این دایره هنری سینمای ایران قرار گرفته اند. باید از دست اندر کاران امروز سینمای ایران سوال شود چرا از هنرمندانی که در حاشیه این هنر گهربار نشسته اند به خوبی استفاده نشد و نمی شود.

آیا امروز نادره کجاست. خیلی از مردم سوال می کنند مدتی است که خانم نادره و خانم شهلا در جلوی دوربین ظاهر نمی شوند، آیا به راستی همانطوری که احمد قدکچیان به دیار باقی شتافت، اما صاحبان قدرت در سینمای ایران از او تجلیل نمودند و به یادش بودند؟ همانطور که فرخ غفاری فوت شدند و آیا دست اندرکاران هنر سینمای ایران از خود سوال می کنند فرخ غفاری را چرا تنها گذاشتیم؟ و این سرنوشت، سرنوشت همه هنرمندانیست که پا به سن گذاشته اند و هیچ گونه امکاناتی برای عرضه کردن اندوخته هنرشان در جامعه سینمای ایران نمی بینند و مجبورند با خود چون خانم پروین سلیمانی که کور شده به گور ببرند (خدا نکند).

آیا واقعا این انتقامی نیست که خورده پاهای قبل از انقلاب که در بازار سیاه بلیط می فروختند و جلوی استدیو فیلم برداری به عنوان سرخ پوست ها دنبال هنرمندان محبوب راه می افتادند و مردم را بدین وسیله جوانان را سر کیسه می کردند، بعد از انقلاب همین ها ترکه انتقام را بلند کردند و بر سر هنرمندانی چون نادره، شهلا، پروین سلیمانی، ناصر ملک مطیعی، فردین، و دیگران فرود آوردند و انتقام عقده های حقارت خود را گرفته اند. ما برای خانم نادره طول عمر و سلامتی آرزو می کنیم.  

 

 

تماشاگران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد