در انتظار یار
در انتظار یار

در انتظار یار

ویژه ناهمه روز ۹ دی روز بصیرت ملی

              روز ۹ دی روز  بصیرت ملی بر همه عاشقان انقلاب و ولایت مبارک

        




چه کسی « سبز » را انقلاب سبز قلمداد کرد؟


                                   چه کسی « سبز » را انقلاب سبز قلمداد کرد؟
چکیده :

نویسنده این مقاله ضمن اشاره به نقش دولت آمریکا در طراحی و راه اندازی انقلاب های رنگی در چند کشور جهان، چگونگی اطلاق انقلاب سبز به اعتراضات خیابانی ایران را مورد کندوکاو قرار می دهد. وی با بررسی نقش برجسته سازمان « اقدام ملی برای دمکراسی» در صرف هزینه های هنگفت جهت تشویق این قبیل اقدامات، به طرح این ایده می پردازد که چون فعالیت های این سازمان در کنار دیگر طرح های دولت آمریکا برای ایجاد بی ثباتی در ایران ، از دو سال پیش کلید خورده است ، احتمال اینکه بخشی از پول های هزینه شده توسط این بخش سازمان از کمپین میرحسین موسوی در سر آورده باشد نیز وجود دارد.


همانند « انقلاب های رنگی» پیشین، اکنون نیز ایالات متحده آغوش گرم خود را به روی قیام « خودانگیخته»! ایرانیان در مخالفت با نتایج انتخابات ریاست جمهوری گشوده شده است. اگرچه من ذره ای در غم کسانی نیستم و نباید هم باشم و هیچ آمریکایی دیگری نیز نباید باشد-که بر کشوری هفت هزار مایل دورتر از ما، چه کسانی حکومت می کنند. اما وقتی اثر انگشت امپراتوری ایالات متحده در این رویدادهای تأثیرگذار فرامرزی هویدا می شود، این موضوع دقیقاً به من مربوط می شود. تاکنون چندین مفسر، موضوعی را از زیر غبار زمان بیرون کشیده اند که بر اساس گزارش مطبوعات، به صدور یک فرمان ریاست جمهوری برای انجام عملیات های مخفی علیه ایران مربوط می شود. راه اندازی عملیات های پنهانی علیه یک کشور دیگر، یکی از شیوه های رسمی رئیس جمهور به شمار می رود. در سال 2007- که هنوز تا انتخابات اخیر در ایران زمان زیادی راه بود- رئیس جمهور با « اتاق ستاره کنگره»، « گروه 8»، رهبران مجلس و کنگره ملاقاتی ترتیب داد و اجازه استفاده از چهارصد میلیون دلار را برای انجام فعالیت های مختلف در ایران کسب کرد؛ ازجمله، آن طور که « واشنگتن پست» گزارش کرد: « فعالیت های مختلف از جاسوسی، از ارتباط با فعالیت های هسته ای ایران گرفته تا حمایت از گروه های شورشی مخالف روحانیون حاکم براین کشور...» نو محافظه کار سابقه دارکنت تیمرمن درباره بازوی دیگر مداخلات فرامرزی آمریکا یعنی سازمان « اقدام ملی برای دمکراسی»، در مطلبی که روز قبل از انتخابات نوشت، مشت خود را باز کرده است:« در اینجا صحبت از یک انقلاب سبز در تهران است.» جالب است. در این فکرم که این « در اینجا» از کجا آمده است. بدون شک تیمرمن در تهران در حال نوشتن این مطلب نبوده است. تیمرمن در ادامه با صمیمیت و صداقت قابل تحسینی می نویسد: « اقدام ملی برای دمکراسی در طول دهه گذشته، میلیون ها دلار را برای ترویج انقلاب های « رنگی» در مکان هایی مانند اوکراین و صربستان، آموزش تکنیک های ارتباطاتی و تشکیلاتی مدرن به فعالان سیاسی هزینه کرده است.به نظر می رسد که بخشی از این پول ها به دست گروه های طرفدار موسوی رسیده است که با سازمان های غیردولتی بیرون ایران که اقدام ملی برای دمکراسی بودجه آنها را پرداخت کرده است، ارتباط دارند.» حتماً با خود می گویید که تبلیغات گر قهاری چون تیمرمن از کجا این چیزها را می داند؟ خب باید هم بداند! سازمان وهم آلود خود او یعنی « بنیاد دمکراسی در ایران»، در ارتباط با « عملیات های پنهانی و آشکار» سازمان اقدام برای دمکراسی علیه دولت ایران، با این سازمان همکاری دارد. بنیاد دمکراسی در ایران چگونه به دنبال ترویج دمکراسی در ایران با دلارهای مالیاتی ماست؟

یکی از بنیان گذاران این بنیاد جاشوا موراوچیک در مقاله اش که در « لس آنجلس تایمز» چاپ شده و عنوان گزنده « بمب ایران» را بر آن گذاشته، سرنخ جواب این سؤال را به ما می دهد:« صراحتاً بگویم، از نظر من، نکته آزار دهنده تر از این واقعیت که دولت ایالات متحده به مداخلات خود در این عصر جادویی جدید اوباما نیز ادامه می دهد،تعداد افرادی است که درآمریکا مسخر این رویدادها در دوردست ها شناخته شده اند، رویدادهایی که هماهنگ کننده آنها، مقوله رنگ است. بسیاری از صاحب نظران در « همبستگی» با این « انقلاب سبز»، وب سایت هایشان را به رنگ سبز درآورده اند. انگار که آنها به شکلی امید بسته باشند که این بار این امر کاملاً تحقق خواهد یافت؛ که « قدرت مردم» به راستی به راه افتاده است؛ که این یک دنیای متفکراست که درآن متصدیان اهریمنی! - سپاه پاسداران-، « اصلاح طلبان» به پاخاسته ای را سرکوب می کنند که برای رسیدن به فردای روشن، دنیایی که درآن همه خواهان آن هستند که درست شبیه به ما باشند - دمکراسی!- توییت هایی را ارسال می کنند!.» در مواقعی مثل اکنون، من به مت تای ب ی بزرگ رو می آورم که بهترین مطالب تمام زمان ها را دراین باره نوشته است که ایالات متحده چگونه به درون اتحاد جماهیر شوروی راه پیدا کرد: « وقتی ناظران امروزی برمی گردند و روزهای نخست شکل گیری شوروی نگاه می کنند، متعجب می شوند که چگونه ممکن بوده است که مردم، آن داستان های خیالی را که در روزنامه های دولتی می خواندند، باور داشته باشند. منظور توصیفات تکان دهنده درباره تروریست ها و خرابکاران فاشیستی است که برای مسموم کردن منابع آب، خراب کردن ریل ها و قرار دادن خرده شیشه در سوسیس ها توطئه می کردند. پاسخ احتمالاً این است که آنها دوست داشتند این حرف ها را باور داشته باشند، چرا که این چیزها در قلب هایشان بود و ازخود آنها بر می آمد.» و این ماجرا هنوز ادامه دارد...

پی نوشت :

1- Daniel McAdams ، نویسنده و روزنامه نگارآمریکایی.
منبع انگلیسی : www. lewrockwell.com

منبع:نشریه سیاحت غرب شماره۷۲


  جنبش سبز یا انقلاب رنگی آمریکایی؟!

جنبش سبز یا انقلاب رنگی آمریکایی؟!

نویسنده : پل گریک رابرتز (1)


آیا اعتراضات ناشی ازانتخابات ایران ، یک « انقلاب رنگی » دیگر با رهبری آمریکاست ؟

چکیده :

درمیان انبوه مطالبی که به بهانه اعتراضات خیابانی سال گذشته ایران در مطبوعات غربی و به ویژه آمریکایی انتشاریافت، کمتر مطلبی است که به ارتباط این اعتراضات و طرح های دولت آمریکا برای ایجاد بی ثباتی درایران اشاره کرده باشد. نویسنده این مقاله با اشاره به صدور فرمانی از سوی جرج بوش برای صدور مجوز انجام طرح های مخفیانه از طرف سیا و نیز درخواست دولت بوش از کنگره آمریکا برای تصویب بودجه ای چهارصد میلیون دلاری جهت انجام این عملیات ها در ایران، رد پای طرح سیا را در این اعتراضات دنبال می کند.
تعدادی از مفسران ، باور آرمان گرایانه خود را نسبت به خلوص (گفته ها و اعمال) موسوی ، منتظری و جوانان طرفدار غرب در تهران ابراز کرده اند.طرح بی ثبات کردن سیا که دو سال پیش اعلام شد، می تواند برخی از زوایای رویدادهای جاری را روشن کند. ادعایی که مطرح می شود این است که احمدی نژاد آرای مردم را ربوده است، چون نتیجه این انتخابات، به محض اتمام رأی گیری و قبل ازآنکه امکان شمارش تمام آرا وجود داشته باشد، اعلام شده است. اما موسوی پیروزی خود را چند ساعت قبل از پایان زمان رأی گیری اعلام کرد. این یکی از ترفندهای کلاسیک سیا برای بی ثباتی در کشورهاست که برای بی اعتبار کردن نتیجه مقابل آن طراحی شده است. این ترفند، اعلام زود هنگام نتیجه رأی گیری را ایجاب می کند. هرچه زمان مداخله بین اعلام پیش دستی جویانه پیروزی و اعلام نتیجه نهایی آرا بیشتر باشد، موسوی بیشتر می تواند این احساس را ایجاد کند که مقامات درحال استفاده از زمان برای دستکاری در آرا هستند. جالب این است که مردم فریب این ترفند را نمی خورند.
درمورد اتهام آیت الله منتظری در ارتباط با تقلب در انتخابات، باید گفت که در ابتدا او برای جانشینی آیت الله خمینی انتخاب شده بود ، اما قافیه را به رهبر عالی فعلی ایران باخت. از نظر او ، این اعتراضات فرصتی است برای تسویه حساب با آیت الله خامنه ای. منتظری انگیزه لازم را برای به چالش کشیدن این انتخابات دارد، چه سیا که در بهره برداری از سیاست مداران ناراضی پیشینه ای موفقیت آمیز دارد، در آن دخل و تصرف کرده باشد، چه نکرده باشد.
در ایران، بسیاری از منتفذین در برابر احمدی نژاد صف آرایی کرده اند، چرا که او آنها را به فساد متهم کرده است و جمعیت روستایی ایران را مخاطب قرار داده است، یعنی مناطقی که مردم آن اعتقاد دارند، شیوه زندگی برخی از صاحب منصبان و روحانیون، نشانگر زیاده روی آنها در کسب قدرت و پول است. با این حال، این گفته عیب جویان آمریکایی احمدی نژاد که او یک مرتجع محافظه کاراست که در برابر آیت الله ها، صف آرایی کرده است، عجیب به نظر می رسد.

مفسران در حال «توضیح و تفسیر» انتخابات ایران براساس توهمات،انگاره ها، عواطف و علاقه مندی های خود هستند. نتیجه نظرسنجی هایی که قبل از انتخابات انجام شده بود، پیش بینی کرده بودند، پیروز انتخابات احمدی نژاد است. این پیش بینی چه دقیق و درست بوده باشد چه نباشد، تاکنون هیچ مدرکی فراتر از حدس و گمان برای این ادعا که درانتخابات تقلب رخ داده، ارائه نشده است، اما گزارش های معتبری وجود دارد که سیا دو سال است که برای بی ثبات کردن حکومت ایران در حال فعالیت است.
در بیست و سه می 2007 ، برای ان راس و ری چارد اسپوزی تو به شبکه خبری « ای بی سی» گزارش داده اند:«آنطور که مقامات فعلی و پیشین جامعه فعلی اطلاعاتی می گویند، سیا تأیید محرمانه رئیس جمهور را برای تشدید عملیات پنهانی «سیاه» برای بی ثبات کردن حکومت ایران دریافت کرده است».
در بیست و هفت می 2007، « لندن تلگراف» به طور مستقل گزارش داد که: «آقای بوش مدرکی رسمی را به امضا رسانده که برطرح های سیا برای راه اندازی یک مبارزه تبلیغاتی و ضد اطلاعاتی به منظور بی ثبات و نهایتاً سرنگون کردن حاکمیت تئوکراتیک روحانیون صحه می گذاشت».
در شانزده می 2007، « تلگراف» گزارش داده بود که جنگ طلب نئوکان دولت بوش یعنی جان بولتون به « تلگراف» گفته است که پس از آنکه تحریم های اقتصادی و تلاش ها برای راه اندازی یک انقلاب مردمی در ایران با شکست مواجه شد، حمله نظامی از سوی ایالات متحده به ایران، «آخرین گزینه» خواهد بود.
در بیست و نه ژوئن 2008 ، س ی مور هرش در« نیویورکر» گزارش کرد که « طبق نظر منابع نظامی، اطلاعاتی و کنگره ای فعلی و پیشین، سال گذشته کنگره با درخواستی که از سوی پرزیدنت بوش برای تأمین بودجه افزایش گسترده دامنه عملیات های پنهانی علیه ایران ارائه داده بود، موافقت کرده است. این عملیات ها که رئیس جمهور برای انجام آنها درخواست چهارصد میلیون دلار بودجه کرده است، در قالب یک فرمان ریاست جمهوری که توسط بوش به امضا رسیده، برای بی ثبات کردن رهبری مذهبی این کشور طراحی شده اند».
بدون شک اعتراضات صورت گرفته در تهران، مشخصات اعتراضات انجام شده با رهبری سیا درگرجستان و اکراین را داراست. باید مطلقاً کوربود که این مشخصات را ندید.دانیل مک آدامز نیز نظراتی در این باره ابراز کرده است. مثلاً گفته است که کنت تیمر من نو محافظه کار، روز قبل از انتخابات در مطلبی نوشته است: «در اینجا صحبت از یک «انقلاب سبز» تدارک دیده شده باشد، به ویژه اگر موسوی و طرفدارانش به همان اندازه که ادعا می کنند،نسبت به پیروزی خود مطمئن بوده باشند؟ به نظر می رسد که این امر مدرکی روشن از دست داشتن ایالات متحده در اعتراضات مربوط به انتخابات باشد.
تیمرمن ادامه می دهد و می نویسد که: « اقدام ملی برای دموکراسی» میلیون ها دلار را برای تشویق انقلاب های « رنگی» هزینه کرده است ... به نظر می رسد، بخشی از این پول به دست گروه های طرفدار موسوی رسیده باشد که با سازمان های غیردولتی بیرون ایران که اقدام ملی برای دموکراسی هزینه آنها را تأمین می کند ارتباط دارند. « بنیاد دمکراسی برای ایران» خود تمیرمن نئوکان « یک سازمان خصوصی غیرانتفاعی است که در سال 1995 با پول اهدایی از سوی اقدام ملی برای دمکراسی به منظور تشویق دمکراسی و حاکم کردن حقوق بشردرایران با معیارهای مورد پذیرش بین المللی، تأسیس شده است».

پی نوشت :

1. Poal Craig Roberfs ، محقق ، استاد دانشگاه، نویسنده و منتقد دو حزب آمریکا.

منبع انگلیسی : www.countercurrents.org/منبع:نشریه سیاحت غرب شماره ۷۲

مدیریت رهبر انقلاب در مهار فتنه 88

مدیریت رهبر انقلاب در مهار فتنه 88

مقدمه :

انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیت ها و واقعیت های جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.
شاید اولین بار بود که گروهها و جریانات سیاسیٍ، شخصیت ها شناخته شده کشور، رسانه ها و نهادهای مسئول در این انتخابات، توانایی و داشته های خود را در فضای واقعی به دور از رانت های مرسوم مانند جایگاههای حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، عرضه و آن چه داشتند را رو کردند
درچنین بستری بسیاری از واقعیت های مکتوم آشکار شد، باورهای زیادی رنگ باخت و باورهای زیادی از نو ساخته شد و در مواردی تحلیل ها از افراد و گروهها و مجموعه ها،اصلاح و بازسازی و در مواردی تصدیق و تعمیق شد. دراین بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیر ها و مولفه ها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چرا که:
1) انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگی ها و ظرفیت های علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصا برای نسل جوان که در اثر کم کاری های علاقه مندان و حجاب های ناگزیر موقعیت رسمی رهبری، مکتوم مانده بود، آشکار ساخت.
2) ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالش های پیچیده و چند وجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسش ها و چالش های نظری در این باره محسوب می شود.
3) از رهگذر قرار داشتن رهبر انقلاب در عالی ترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی، قوت پاسخگویی نظام مردم سالاری دینی به نیازها و مسایل مبتلا به فهمیده می گردد و واقعیت پدیده مستحکم و ضد ضربه جمهوری اسلامی پس از سه دهه از ظهور و بروزش درک و تحلیل می گردد.
4) به دلیل برخی نصاب شکنی ها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهت های محتوایی بین چالش های پدید آمده در این حوادث با چالش های آینده(جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد که می تواند به صورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهره مند کرد.
در یک نگاه کلان می توان این مدیریت را به دو مقطع تا22 خرداد 88(روز انتخابات) و از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 تقسیم کرد.

الف) تا 22 خرداد 88

1) گفتمان‏سازی

از ارکان مهم وظایف و مسئولیت های رهبری، صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آنها خصوصا تحریف معنوی ارزش های محوری و مبنایی از یک سو و پیش بردن فضای عمومی کشور در چارچوب نیازها و خواسته های اصلی و واقعی در حرکت آینده کشور است. خصوصا در دل حوادث و رویدادهایی مانند انتخابات و تغییر مراکز قدرت کشور در مجلس و دولت و ... که جابجایی ارزش ها و تغییر رویکردها می تواند رخ دهد که در دوره سازندگی و اصلاحات با شدت و ضعف متفاوت رخ داد.
عنصر تعیین کننده در حفظ خطوط فکر انقلابی و چارچوب صحیح حرکت آینده در کشور، منوط به داشتن گفتمان جامع و توانایی مقبول سازی آن در سطح آحاد مردم است. چرا که این گفتمان است که به خواست ها، نیازها و اولویت ها شکل می دهد و جهت می بخشد.
شکل‏گیری فضای عدالت خواهانه و ضد فساد پیش از انتخابات سال 84، محصول گفتمان‏سازی رهبر انقلاب در سال‏های پیش بود. تاکید ایشان بر مسئله عدالت، طرح مسئله مبارزه با فقر و فساد و تبعیض به عنوان اصلاحات واقعی و فرمان ایشان به مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادی، فضای گفتمانی را بوجود آورد که عدالت خواهی و ضدیت با فساد را به مطالبات اصلی مردم در سال 84 تبدیل کرد.
در انتخابات سال 88 نیز مقام معظم رهبری دو محور گفتمانی را به موازات یکدیگر پیش می برد یکی موضوع سیرت و صورت انقلاب که بیشتر ناظر به صیانت از اصول و مبنای انقلاب بود و دیگری محور پیشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم به عنوان گفتمان آینده ساز کشور بود. اگرچه ایشان برای اولین بار مسئله صورت و سیرت انقلاب را در دیدار مجلس خبرگان به صورت اجمالی بیان کردند اما سخنرانی ایشان در دانشگاه علم و صنعت(24/9/1387) را باید مبدا چنین گفتمان سازی دانست. در این سخنرانی ایشان جمهوری اسلامی را به دو بعد ساخت حقیقی و ساخت حقوقی تقسیم کردند و صیانت از ساخت حقیقی یا سیرت نظام که جهت گیری های اصولی انقلاب را در بر می گرفت را اساس کار دانستند.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایده‏ای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است.
آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است.
"اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دست‏کم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئله‏ی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، ساده‏زیستی، خود را در سطح توده‏ی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبی‏های دشمن فراموش شود، اگر رودربایستی‏ها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بین‏المللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است. "
بعد از این سخنرانی در اجتماع دانشجویان علم و صنعت (اجتماعات دانشجویی از مهمترین فضاهایی است که ایشان مهمترین مسایل و راهبردی ترین آنها را طرح می نمایند) روح تازه ای در فضای عمومی کشور دمیده شد و توانست در سطح جامعه جریان ساز گردد به طوری که جریانات گوناگون حاضر در انتخابات با جهت گیری های گوناگون تلاش می کردند بیش از یکدیگر خود را وفادار به انقلاب و امام برای مردم معرفی نمایند.
انتخاب دهه چهارم به دهه گفتمان پیشرفت و عدالت نیز محور دیگر این گفتمان سازی بود که مبداء آن سخنرانی اول فروردین 87 در مشهد بود که جهت گیری نظام در دهه آینده را روشن و مشخص می کرد که در سخنرانی های دیگر ایشان در سال 87 نیز مورد توجه ایشان قرار گرفت. ایشان در ابتدای سال 88 نیز به صورت مبسوط تر به این مسئله پرداختند و در دیدار با دانشجویان دانشگاههای کردستان نیز زوایای دیگری از این گفتمان را طرح کردند که در جهت دادن به مطالبات و تقاضاهای اجتماعی نقش آفرین و موثر بود.

2) مشارکت 40 میلیونی :

نصاب شکنی حضور 40 میلیونی و رکورد شکنی مشارکت 85 درصدی در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مایه اقتدار نظام و تثبیت مردم سالاری دینی به عنوان یک الگو موفق و کارآمد به شمار می آید، مولفه دیگری است که تدبیر رهبر انقلاب در رقم خوردن این حماسه نقش مهمی داشته است. محورهای اصلی که در شکل گیری مشارکت 40 میلیونی نقش مهمی ایفا کردند:
تاکید مستمر رهبر انقلاب بر مشارکت گسترده مردم به عنوان مسئله اول انتخابات(.تقریباً در همه سخنرانی‏ها).
تاکید بر اهمیت اصل انتخابات در تعیین سرنوشت کشور.
افشای برنامه و خواست دشمن برای کاهش مشارکت مردم.
ترسیم فضای امید و چشم انداز مثبت و رو به جلو برای کشور.
ابراز اعتماد به تشخیص و انتخاب مردم.
تقویت فضای رقابتی و آزاد در انتخابات.
میدان برای همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جوری که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیاری آنها به آنها کمک کرد، ان‏شاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. من به مسئولین انتخابات هم سفارش و تأکید میکنم؛ به طور حتم بایستی انتخابات را جوری برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همه‏ی نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل کامل ان‏شاءاللَّه انجام بگیردوانجام خواهدگرفت.
این را هم در باب انتخابات به شما عزیزان و همه‏ی ملت عزیزمان عرض بکنم؛ درباره‏ی موضع رهبری در مورد انتخابات، گمانه‏زنی و شایعه و اینها همشیه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق می‏اندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهی از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضی سعی میکنند برای این کار معنای نادرستی جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتی بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانه‏ای میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطی به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بی‏انصافی است. حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفه‏ای است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتی نیست. بنده از هر حرکت خوبی، از هر اقدام خوبی، از هر پیشرفتی، از هر خدمتی به مردم، از هر دلجوئی‏ای از محرومین، از هر ایستادگی‏ای در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسی که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزاری میکنم؛ هر دولتی باشد، هر شخصی باشد؛ این وظیفه‏ی من است.

3) دادن هشدار وایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنی درباره سلامت انتخابات :

رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنرانی اول فروردین در مشهد، نسبت به زیر سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند.
انتخابات به فضل الهی و به حول و قوه‏ی الهی انتخابات سالمی است. من می‏بینم بعضی‏ها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‏اند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است - در حدود سی انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‏ای رسماً متعهد شده‏اند و صحت انتخابات را تضمین کرده‏اند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.
و در دیدار با معلمان، کارگران و پرستاران در اردیبهشت ماه نیز مجدداً بر این مسئله تاکید کردند و از جریانی که به این فضاسازی‏هامی پرداخت، گله کردند و زیر سئوال بردن انتخابات را سخنی علیه ملت ایران عنوان کردند.
من انتظارم این است: کسانی که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بی‏انصافی میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتی را که این ملت و مسئولین در طول این سالهای متمادی متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا ناسپاسی می کنند؟ انتخابات در دوره‏های گذشته سالم بوده. در مواردی که شبهاتی پیش می‏آمد، ما فرستادیم تحقیق کردند، دنبال کردند. در یکی از مجالس گذشته شایعاتی پیدا شد، بعضی‏ها دلائلی آوردند، حرفهائی زدند که انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند که در برخی از شهرهای مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعی را فرستادیم تحقیق کردند، مطالعه کردند؛ دیدند نه، خدشه در انتخابات نیست. در بین هزارها صندوق ممکن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هائی به وجود بیاید. این، انتخابات را خراب نمیکند. این هم مال بعضی از اوقات بوده است. گاهی یک گروهی، یک جناحی - از این جناحهای معمولی کشور که شماها این جناح‏بندی‏ها را می شناسید - که بر سر کار بودند، نتیجه‏ی انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مکرر این اتفاق افتاده. چطور این انتخابات را کسی ممکن است زیر سؤال ببرد؟
فضای بعد از انتخابات و زیر سئوال بردن انتخابات از سوی جریان مذکور به خوبی اهمیت تاکیدات و هشدارهای رهبر انقلاب را نسبت به این مسئله نشان می‏دهد.

4) مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظره‏ها و نامه آقای هاشمی رفسنجانی:

بعد از اولین مناظره(احمدی نژاد-موسوی) جریانی که حامی کاندیدای مغلوب مناظره بود، فضایی را شکل داد که می‏خواست با فشار و لابی و فضا سازی، رقابت انتخاباتی را به سود کاندیدای مورد نظر خود تغییر دهد. اوج این فضاسازی مربوط به نامه آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به رهبر انقلاب است که رسانه‏ای و علنی شد. در پی ناکام ماندن در این کار، در ساعت‏های پایانی منتهی به انتخابات، پیامکی به طور گسترده پخش شد که رهبر انقلاب به نامه مذکور پاسخ داده اند که این اقدام نیز با تکذیب دفتر ایشان مواجه شد و بی ثمر ماند.

ب) از 22 خرداد تا 22 بهمن 88

1) تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عمیق:

در شرایطی که حوادث بعد از انتخابات کمتر قابل پیش بینی بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگی‏های تحلیلی و عملی برای برخورد با آن وجود نداشت، تحلیل حوادث بعد از انتخابات و تبیین فتنه عمیق، نقش مهمی در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت.
شرایط فتنه به اختصارشرایطی است که حق بودن طرف حق و باطل بودن طرف باطل بنابه دلایلی از شفافیت افتاده و تشخیص را دشوار کرده باشد.
حوادث بعد از انتخابات از چند جهت حالت فتنه داشت:

1-1) آفت سنجیدن حق با اشخاص:

سابقه و مواضع پیشین جریان فتنه و جایگاه کنونی برخی از آنها در حاکمیت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زیر سایه سابقه و جایگاه آنها در ابهام فرو رفته بود.
برای بخش قابل توجهی از افکار عمومی خصوصا رای دهندگان به مهندس موسوی باورپذیر نبود که این افراد(جریان فتنه) به صورت نظام اسلامی چنگ بزنند و در مقام معارضه با آن قرار گیرند.

2-1) آفت عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام

برخی حواشی منفی و نقاط ضعف طرف پیروز در قبل از انتخابات مانند(ماجرای مرحوم کردان، مشایی، رحیمی) و نیز برخی گفتارها و رفتارهای آقای احمدی‏نژاد در مناظره‏ها که با مظلوم‏نمایی رقبا همراه شد و به نوعی در جامعه بویژه نخبگان تلقی منفی بوجود آورد موجب شد حق در سایه این مسایل، باابهام و تردید روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را برای دفاع از واقعیتها(سلامت انتخابات) در عمل دودل و با تردید مواجه نماید. خصوصا کسانی از اردوگاه اصول گرایان که به هر دلیلی درست و یا نادرست به مخالفان سرسخت احمدی نژاد در انتخابات تبدیل شده بودند و حاضر شدند با مخالفان سنتی و قدیمی خود علیه او ائتلاف نمایند.
این افراد به دلیل آن که حمایت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت های زده شده به نظام را به نوعی تایید طرف پیروز انتخابات و ریختن آب به آسیاب مخالف خود تلقی می کرند، علی رغم دانستن واقعیت ها در بهترین حالت سکوت و برخی به تردید ها دامن زدند.

3-1) آقت جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلی نسبت به مسایل فرعی

حوادثی مانند حادثه کوی دانشگاه، کهریزک و برخوردهای ناگزیر نیروهای انتظامی نیز به فتنه‏گون‏تر شدن مسایل کمک ‏کرد و بسترهای روانی و تبلیغاتی فراوانی بوجود آورد که در سایه آنها مسایل اصلی که حضور 40 میلیونی مردم و نیز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشیه قرار گرفت. این حوادث اگرچه در جای خود مهم و قابل بررسی و پیگیری است اما جریان شکست خورده در انتخابات که ادعایش در تقلب در انتخابات، پس از ناتوانی در ارائه مستندات مانند یخی در حال آب شدن بود، مسایل این چنینی را بهترین فرصت برای فرار از پاسخگویی به ادعای خود در مورد سلامت انتخابات دید و اساس فضای تبلیغاتی و جنگ روانی خود را در داحل و حارح بر آن استوار کرد و نظام را در معرض تهمت های بیشر مانه ای مانند تجاوز جنسی قرار داد و تلاش کرد حاشیه را بر متن غالب نماید که متاسفانه باید گفت ضعف بصیرت خواص موجب شد جریان مذکور در این کار تا حد زیادی موفق شود و فتنه را طولانی تر نماید.

4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن

شدت و حدت مسایل بعد از انتخابات و شکل گرفتن منازعات به صورت سنگین در داخل از یک سو و وجود تفکر غلط در جریان فتنه برای استفاده از ظرفیت های دشسن خصوصا ظرفیت های انبوه رسانه ای به نفع خود از دیگر سو موجب غفلت از دشمن و اهدافش شد. این مسئله موفعیت استثنایی در اختیار جریان ضدانقلاب خارح و داخل قرار داد تا با فضاسازی‏های گسترده و رسانه‏ای سنگین و دروغگویی، تهمت زنی و ایجاد جنگ روانی شرایط بوجود آمده را مبهم تر و غبار آلودگی واقعیت ها را بیشتر کند.
در این بین عدم تبری جریان فتنه از دشمن و رسانه های ماهواره ای آنها مانند بی بی سی فارسی موقعیت مهمی در اختیار آنها قرار داده بود تا در بخش هایی از جامعه و مردم دارای اعتبار و اعتماد باشند.

2) طرح بصیرت به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگری و شفاف‏سازی در برابر فتنه :

طرح برجسته و گفتمانی بصیرت به عنوان ضرورت اصلی در مقابله هوشمندانه با فتنه و به متن آوردن راهبرد شفاف‏سازی و روشنگری در کنار سایر اقدامات لازم از یک سو و محور شدن خود رهبر انقلاب در انجام روشنگری و بصیرت افزایی مردم و نخبگان از سوی دیگر، کلید حل مسایل بعد از انتخابات است.
ایشان در بیش از 30 سخنرانی بعد از انتخابات، باشفاف‏سازی گام به گام و مرحله به مرحله که با صبر و حوصله نسبت به گستاخی‏های پی در پی فتنه گران و پافشاری بر راهبرد روشنگری در برابر برخی مطالبات به حق اما پیچیده کننده فتنه مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، به تدریج فضا را شفاف و زمینه‏های بروز و ظهور فتنه‏گران را کاهش دادند و لذا ریزش‏ها در این جریان و انسجام در جریان حزب اللهی بیشتر و بیشتر شد که راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.
این سیاست‏ها و اقدامات را می توان یه سه مقطع زمانی تقسیم کرد:

1-2) بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88

در این فاصله زمانی، حفظ جریان غیر پیروز در چارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنها، محوری ترین رهیافت رهبر معظم انقلاب در این مقطع و محدوده زمانی است.
پذیرفتن آقای مهندس موسوی در روز 24 خرداد علی رغم صدور بیانیه وی که انتخابات را شعبده بازی می‏دانست و اعلام کرده بود که اسیر و تسلیم نتایج آن نخواهد شد و آگاه کردن وی از عواقب و پیامدهای چنین مواضعی از اولین اقدامات ایشان در این چارچوب است. لزوم پیگیری اعتراضات و شکایات از طریق مرجع قانونی شورای نگهبان و اعلام اطمینان به مهندس موسوی مبنی بر رسیدگی با دقت به شکایت از جمله تاکیدات رهبری انقلاب در این دیداراست. همچنین رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها، خطاب به آقای موسوی گفتند که جنس شما با اینگونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید .
دیدار با اعضای ستاد کاندیداهای انتخابات و گفتگوی شفاف و رودرو با آنها، ابتکار دیگر رهبر معظم انقلاب در این راستاست. در این ملاقات ایشان ضمن شنیدن نقطه نظرات آنها به اطمینان دادند که اگر بررسی اشکالات جتی مستلزم شمارش مجدد برخی صندوقها بود، این کار نیزحتماً با حضور نمایندگان ستادها انجام شود تا برای همه اطمینان بوجود آید. و بالاتر از آن گفتند که وجود آنکه مسئولان برگزاری انتخابات در دوره های متعدد گذشته از سلایق مختلف بوده اند و من به آنها اعتماد کرده ام ولی این اعتماد نباید مانع از بررسی شبهه ها و اشکالات و روشن شدن حقایق شود.
خطبه‏های نماز جمعه 29 خرداد. یکی از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات، خطبه های تعیین کننده نماز جمعه 29 خرداد بود که بعد از آن که یک مرحله مهم از ریزش‏ها در جریان فتنه خصوصاً بدنه مردد در این مقطع صورت گرفت.

2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا

مهمترین رویکرد این مقطع را می توان اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته دانست. مهمترین مواضع و افدامات در این مقطع عبارتند از:
استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی برای متقاعد کردن جریان مردد و معترض به نتایح انتخابات با نمدید مهلت رسیدگی به شکایات و اضافه شدن برخی اشخاص علاوه بر شورای نگهبان در بازشماری آراء(افنخار جهرمی و ابوترابی، ولایتی، حداد عادل).
- تفکیک مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.
- گفتگو با نخبگان به طور مستقیم برای اصلاح ذهنیت‏ها.
-افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعد از انتخابات.
- محکومیت حوادثی مانند کهریزک و کوی دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان.
- آگاهی بخشی به مردم و نخبگان بطوری که جای متن و حاشیه جابجا نگردد.
- هشدار دائمی به نخبگان و خواص برای ایفای نقش روشنگری و شفاف‏سازی و پرهیز از سخن دوپهلو.
- تاکید بر جذب حداکثری و دفع حداقلی به عنوان سیاست محوری نظام در عین برخورد قاطع با کسانی که در معارضه عملی با نظام قرار گیرند.
- بازخوانی تجربه ده ساله اول انقلاب و مشی امام (ره) در برابر جریانات و حوادث فتنه گون آن.
- برجسته کردن مسئله برائت از ضد انقلاب داخل و خارج در فضای افکار عمومی و مردم و در انفعال قرار دادن جریان فتنه.
- تبیین آرایش و قطب‏ بندی واقعی شکل گرفته به صورت جریان انقلابی و جریان ضد انقلاب، بجای معترض و غیرمعترض یا شکست خورده و پیروز که با آشکار شدن برخی مواضع ضد انقلابی در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حوادث عاشورا و ... صورت گرفت.
- مراقبت و هشدار نسبت به حرکت‏های ظاهرا حقی که که به فتنه گون‏تر شدن فضا می‏انجامید.

3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن

این مقطع را می توان مقطع باز نمایش اقتدار مردمی نظام و انزوای جریان فتنه نام نهاد که از جبهه انقلاب بعداز 8 ماه رفع مظلومیت شد و حباب توهم جریان فتنه فرو نشست.

3) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون:

از محوری‏ترین تدابیر رهبر انقلاب که در شرایط فتنه حکم تعیین زمین و قاعده بازی را داشت، تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنرانی نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنهااز مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی بود. خصوصاً در شرایطی که جریان فتنه گر و برخی خودی‏های غافل تأکید بر حکمیت و مذاکره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههایی داشتند که مدیریت کار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص کرده و بر پیچیدگی فتنه می‏افزود.

4) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضای بعد از انتخابات و افشای محورهای اصلی آن :

پیش از این بارها رهبر انقلاب نسبت به تهدید نرم در شرایط گوناگون هشدار داده و آنرا تحلیل کرده بودند. از تهاجم فرهنگی در دهه هفتاد تا طرح بازساری شده فروپاشی شوروی سابق در دوره اصلاحات. اما شرایط بعد از انتخابات، فضای عینی‏تری را برای درک و عمق پیدا کردن جامعه و خواص نسبت به جنگ نرم بوجود آورد که رهبر انقلاب با تمرکز بر آن و افشای زوایا و ابعاد آن در شرایط جدید، در چند دیدار مهم مانند دیدار با شعراء، دانشجویان و اساتید دانشگاه در ماه رمضان و دیدار با خبرگان رهبری و نیز دیدار با بسیج، فضای فعالی را در نیروهای انقلاب خصوصاًبدنه اجتماعی و نخبگانی در مواجهه با حوادث بعد از انتخابات بوجود آوردند و بستر مناسبی نیز برای مواجهه فعال و مهیاتر جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آینده ایجاد کردند.

5) ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا:

محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می‏شد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.
در روزهای ابتدایی بعد از انتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که طی روزهای دیگر نیزبه صورت محدودتر ادامه پیدا کرد ولی خطبه‏های نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد.
در حوادث روزهای بعد از خطبه‏های نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همین خواسته محور اصلی بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، برخی چانه زنی‏ها از سوی جریان فتنه به شکل‏های گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت اما همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبری، ناکام ماند. نهایتاً روز 22 بهمن یک نقطه پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.

ج) نتایج مدیریت مقام معظم رهبری در حوادث بعد از انتخابات

1) اقتدار مردمی و معنوی انقلاب و رهبری:

حادثه عظیم 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری و جنگ روانی سنگین تبلیغاتی و رسانه‏ای همراه با دروغ و تهمت، توانست سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش بگذارد.

2) انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه

حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا و راهپیمایی عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9دی و خصوصاً راهپیمایی بی سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گری، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدی آن در حوزه سیاسی و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعی و مردمی منزوی و آنها را که می‏خواستند با ابزار ظرفیت‏های اجتماعی مانند تجمع و راهپیمایی، نظام و انقلاب و رهبری را در بین مردم بی اعتبار کنند، در بین ملت ایران بی اعتبار شوند.

3) انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوی دیگر:

ایجاد شکاف بین بخش‏ها و طبقات گوناگون مردم و قرار دادن مردم رودروی یکدیگر و نظام و رهبری، از محوری‏ترین اهداف استکبار بود، اما راهپیمایی 9دی و 22 بهمن که با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نیز کاملاً یکدست و منسجم بود، نمایش روشنی از انسجام درونی کشور بود.

4) شکست سنگین ضد انقلاب استکباری و دنباله‏های داخلی آنها و بالا رفتن ضریب امنیتی کشور:

در حوادث بعد از انتخابات، یکبار دیگر استکبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشکار داخلی با تمام قوا و توان به میدان آمدند و هر آن چه در اختیار داشتند برای مقابله با جمهوری اسلامی از نظر سیاسی، روانی و تبلیغاتی و کمک‏های مالی و اقتصادی و نرم‏افزاری بسیج کردند اما شکست سنگینی را تجربه کردند که برایشان قابل تصور نبود. پیروزی نظام در این رویارویی مانند همه پیروزی‏های گذشته، ضریب امنیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی و تجارب مسئولین و خودآگاهی مردم را بالاتر برد.

5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقه‏ای و بین‏المللی جمهوری اسلامی :

از جمله موارد آسیب دیده در جریان حوادث بعد از انتخابات، موقعیت منطقه‏ای و بین‏المللی جمهوری اسلامی بود که در راهپیمایی 9 دی و خصوصاً راهپیمایی بی نظیر 22 بهمن تا حد زیادی ترمیم شد.
منبع:ویژه نامه نوروزی روزنامه جوان.


اعتراف آمریکا به سازماندهی فتنه 88

رئیس جمهور آمریکا با ارسال گزارشی، اقدامات واشنگتن را در حوزه جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران در فتنه سال 88، برای کنگره و سنای آمریکا شرح داد.
باراک اوباما در گزارش خود که برای رؤسای کنگره و مجلس سنای آمریکا- نانسی پلوسی و جوزف بایدن- ارسال شده، شرح مفصلی از اقدامات ضدایرانی دولت خود در حوزه اطلاع رسانی ارائه کرده است. به گزارش فارس، براساس گزارش اوباما ، مجموعه این اقدامات تحت عنوان بندی به اصطلاح قانونی با نام بند 1264 ( قانون قربانیان سانسور ایران ) انجام می شود. براساس گزارش اوباما، محور اصلی عملیات رسانه ای کاخ سفید علیه ایران، نهادی دولتی به نام « شورای پخش مدیران» (BBG) است و شبکه خبر فارسی صدای آمریکا (PNN) و رادیو فردا متعلق به رادیو آزاد اروپا/ رادیو آزادی (RFE/RL) از جمله رسانه هایی هستند که در این پروژه نقش دارند و به ادعای اوباما، ایرانی ها از این طریق می توانند به اخبار سانسور نشده و بی طرفانه دست یابند. در این میان تلویزیون شبکه خبر فارسی صدای آمریکا و رادیو فردا نیز به صورت 24 ساعته به پخش برنامه و اخبار می پردازند.
در ادامه این گزارش به تلاش دوچندان آمریکایی ها برای دامن زدن به ناآرامی ها در ایران، درست روز بعد از انتخابات اشاره شده است. گزارش اوباما در این زمینه تصریح می کند: «روز بعد از انتخابات شبکه خبر فارسی صدای آمریکا دو برنامه جدید را در دستور کار خود قرار داد تا به ایرانیان درباره حوادث کشورشان اطلاع رسانی کند. در یک «برنامه صبحگاهی جدید» یک «گزارش ویژه» دو ساعته قرار داده شد که به اخبار انتخابات و حوادث پس از آن می پرداخت.»
در گزارش اوباما سه منبع اصلی برای تامین محتوای برنامه های ضدایرانی رسانه های دولتی آمریکا ذکر شده است. این منابع عبارتند از؛ «1) تصاویر ویدئویی تهیه شده توسط شهروندان روزنامه نگار ایرانی؛2) تلفن های بینندگان از داخل کشور و تشریح آنچه دیده بودند؛ و 3) گزارش هایی از واکنش های ایرانیان خارج از کشور و همچنین واکنش های رسمی کشورهای مختلف از جمله آمریکا.»
فرکانس های ماهواره ای جدید، یک مسیر اینترنتی حفاظت شده، تویتر و فیس بوک از دیگر ابزارهایی بودند که واشنگتن در فتنه سال 88 از آنها برای گسترش اغتشاشات استفاده کرد. در گزارش دولت آمریکا در مورد این ابزارها آمده است؛ «اداره « شورای مدیران پخش»، به منظور پشتیبانی از برنامه ها، فرکانس های ماهواره ای جدیدی را پیش بینی نمود تا از قبل بر انسداد فرکانس های امواج پخش اخبار توسط دولت ایران پیش دستی نماید. همچنین یک مسیر اینترنتی حفاظت شده و منحصر به فرد برای ایرانی ها تعبیه گردید تا تصاویر ویدئویی خود را به شبکه خبر فارسی صدای آمریکا ارسال نمایند. خدمات وب سایت «تویتر» نیز به صفحات وب سایت «فیس بوک» و وبلاگ ها افزوده شد.»
علی رغم شکست این اقدامات، گزارش اوباما نشان می دهد آمریکا از توطئه علیه جمهوری اسلامی دست نکشید، و به دنبال گسترش و تنوع بخشیدن به گزینه های خود است؛ «دولت انتظار دارد که با استفاده از کاربردهای جدید موبایل های آیفون و اندروید (Android)، صاحبان موبایل در ایران و دیگر نقاط جهان بتوانند:
* به وب سایت شبکه خبر فارسی صدای آمریکا دسترسی داشته و در صورت تمایل مقاله ها را ابتدا دانلود و سپس بخوانند.
* قطعه های خبری را به صفحات تویتر یا فیس بوک خود بفرستند تا از این طریق اخبار بخش فارسی صدای آمریکا به صورت ویروسی منتشر شود.
* به صفحه تویتر مخصوص شبکه خبر فارسی صدای آمریکا دسترسی یابند.
* تصاویر ویدئویی و عکس را در وب سایت شبکه خبر فارسی صدای آمریکا آپلود نمایند.
این امر به ایرانی ها اجازه می دهد تا اطلاعات و تصاویر خود را بدون ذکر نام ارسال نمایند تا صدای آمریکا نیز آنها را پس از بررسی پخش نماید.»
براساس گزارش اوباما، جوانان هدف اصلی پروژه جنگ نرم آمریکا علیه ایران هستند که سعی می شود مستقیم و غیرمستقیم بر ذهن و رفتار آنها تاثیرگذاری شود. این گزارش در این مورد به طور اختصاصی به برنامه های رادیو فردا اشاره می کند؛
«رادیو فردا تلاش کرده تا طیف گسترده ای از اطلاعات مربوط به مسائل داخلی و خارجی را در اختیار شنوندگان ایرانی قرار دهد. رادیو فردا در ابتدای هر ساعت برنامه اخبار را پخش می کند، پس از آن گزارش ها، مصاحبه ها و همچنین بخش هایی پخش می شوند که به مسائل جوانان، زنان، فرهنگ، اقتصاد و سیاست می پردازند. رادیو فردا که عموما بر مخاطبین جوان تمرکز کرده فضایی را بوجود آورده تا ایرانیان علاوه بر دسترسی به جهان خارج، با یکدیگر نیز در ارتباط باشند.
رادیو فردا سعی دارد از طریق آخرین تکنولوژی های اینترنتی و وب سایت های اجتماعی در کنش متقابل با شنوندگان خود قرار گیرد. در وب سایت رادیو فردا، اخبار کوتاه، گزارش های خبری، مصاحبه ها، تحلیل ها، تفسیرها، بخش ارسال نظرات، بخش عکس و همچنین قطعات صوتی و تصویری قرار داده شده اند تا کنش متقابل با بینندگان تقویت گردد.»
این گزارش به جدال ماهواره ای ایران و آمریکا اشاره کرده و قید می کند: «شورای مدیران پخش قبل و پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، با تنظیم فرکانس ها و اضافه سازی ظرفیت های ماهواره ای جدید به مقابله با پارازیت های ماهواره ای دولت ایران می پردازد. «شورای مدیران پخش خبر» به طور مداوم اقدامات ایران برای ارسال پارازیت را زیرنظر دارد. این اداره مهندسین متخصص خود را به کار گمارده تا با تدوین استراتژی های لازم از دسترسی مخاطبین به برنامه ها اطمینان حاصل نمایند. این چالش بالاخص زمانی بزرگتر می شود که بدانیم برنامه ها باید از فرکانس های آشنا برای مخاطبین خارج شده و یا به ماهواره هایی که کمتر توسط ایرانی ها استفاده می شوند منتقل گردند.»
اوباما در مورد ابزار رادیویی دولت آمریکا در جنگ نرم علیه ایران گزارش می دهد: «اداره «شورای مدیران پخش» پس از 15ژوئن، تعداد فرکانس های موج کوتاه رادیو فردا را دوبرابر کرده است. این افزایش در زمان صبح همچنین اوایل و اواسط عصر رخ می دهد یعنی زمانی که بیشترین مخاطبین در کنار رادیوها قرار گرفته اند. بدین ترتیب فرکانس های ارسال امواج رادیو فردا از 5 به 10افزایش یافتند.»
این گزارش با اشاره به نقش برجسته اینترنت در جنگ رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران، اقدامات کاخ سفید در این حوزه را اینگونه تشریح می کند: «قبل از انتخابات، تلاش های «شورای مدیران پخش» بیشتر بر وب سایت های فیلترشکن متمرکز بود. همچنین یک نرم افزار فیلترشکن نیز وجود داشت که به کاربران ایرانی اجازه می داد تا به برنامه های شبکه خبر فارسی صدای آمریکا و همچنین رادیو فردا دسترسی یابند.
بعد از افزایش رسمی سانسور در فضای بعد از انتخابات خود ایرانی ها به دنبال راه هایی بودند تا بر این مشکل فایق آیند. «شورای مدیران پخش» در تلاش است تا با یافتن منابع جدید برای حمایت از قراردادهای فعلی با فروشندگان نرم افزارهای فیلترشکن و همچنین یافتن نرم افزارهای جدید، به مقابله با اخلال های دولت ایران در برنامه هایش بپردازد. «شورای مدیران پخش» وب سایت ها و نرم افزارهای فیلترشکن جدید معرفی کرده و تلاش خواهد کرد تا انطباق پذیری و سازگاری کاربران ایرانی را افزایش دهد.»
گزارش مذکور درباره نقش شبکه خبر فارسی صدای آمریکا در اغتشاشات پس از انتخابات می گوید: «پوشش خبری ناآرامی های انتخابات ژوئن 2009 در شبکه خبر فارسی صدای آمریکا با برقراری شبکه گسترده ارتباطات کارکنان این بخش در داخل ایران- روزنامه نگارها، فعالین، تحلیل گران سیاسی- و همچنین کمک های شهروندان روزنامه نگار ایرانی که تصاویر ویدئویی و عکس از تظاهرات و دیگر وقایع تهیه می کردند، رشد چشمگیری یافت. بخش فارسی صدای آمریکا در موبایل ها نیز قابل دسترسی است. در ماه های بعدی امکانات بخش موبایل این شبکه خبری افزایش خواهند یافت.»
گزارش اوباما درباره منابع مالی این پروژه آمریکایی تصریح می کند: « برنامه های اداره « شورای مدیران پخش» برای استفاده از مقادیر اختصاص یافته طبق بخش 1244 عبارتند از :
الف) شناسایی و سپس بسط یا تولید برنامه ها و پلت فرم های ویژه؛ و
ب) بسط یا تولید ظرفیت انتقال اطلاعات از طریق ماهواره، رادیو و یا اینترنت.
پخش خبر به ایران از طریق تلویزیون، رادیو، اینترنت و دیگر پلت فرم های دیجیتالی یکی از اولویت های اداره «شورای مدیران پخش خبر» باقی می ماند. پیرو مبالغ اختصاص یافته برای سال مالی 2010 در «قانون تخصیص هماهنگ» «شورای مدیران پخش» به پشتیانی خود از برنامه های ما ]دولت آمریکا[ برای برقراری ارتباط با مخاطبین ایرانی که اهمیت زیادی دارد، ادامه خواهد داد.
ما از منابع « صندوق پشتیبانی اقتصادی» (ESF) و « صندوق دموکراسی حقوق بشر» (HRDF) استفاده می کنیم تا به مردم ایران ابزار لازم برای دستیابی به حقوق اولیه و تعیین حق سرنوشت خویش را ارائه کنیم. این برنامه ها در سه حوزه عمده قرار می گیرند: (1) تقویت سازمان های جامعه مدنی؛ (2) افزایش آگاهی و تقویت حاکمیت قانون که شامل تبعیت از مفاد قانون اساسی و قوانین جاری ایران است و (3) افزایش آزادی بیان از طریق استفاده خلاقانه از رسانه های جدید به منظور درگیر ساختن جوانان، آموزش روزنامه نگاران طبق استانداردهای بین المللی و تدارک دسترسی به اطلاعات فیلتر نشده در اینترنت و همچنین تدارک امکانات زبان فارسی برای این رسانه ها و ابزار جدید.»
این گزارش از قراردادهای جدید با شرکت های تکنولوژیکی خبر داده و گسترش اقدامات خود ضد جمهوری اسلامی ایران را اینگونه شرح می دهد: توسعه و بهبود سخت افزاری و نرم افزاری لازم در انتقال اطلاعات انجام گرفته است. «شورای مدیران پخش» چهار فرکانس ماهواره ای جدید، یک صفحه در تویتر، کاربردهای جدید در آیفون و اندروید اضافه کرده و همچنین تعداد باندهای موج کوتاه رادیو فردا را دو برابر کرده تا از انتقال اطلاعات به مخاطبین ایرانی حمایت و پشتیبانی کند. همچنین این اداره، قراردادهای خود را با شرکت های تکنولوژیکی ارائه کننده خدمات ضدفیلتر افزایش داده تا وب سایت ها و نرم افزارهای فیلترشکن جدید به کاربران ارائه کند.
منبع:روزنامه کیهان


فتنه 88 ثابت کرد « خامنه ای خمینی دیگر است »

نویسنده : حسین شریعتمداری


فرض کنید چرخ زمان برای مدتی چرخش معکوس کرده است و شما در حالی که تمامی اخبار و اطلاعات چندماه گذشته را در حافظه خویش دارید به خردادماه سال 1388 بازگشته اید! انتخابات ریاست جمهوری دهم با حضور بی نظیر 85 درصدی و آرای 40 میلیونی مردم انجام گرفته و شما در ابتدای یک فصل 8ماهه که قرار است از 22خرداد آغاز شده و تا 22 بهمن 88 ادامه داشته باشد، ایستاده اید. حالا فرض کنید که قرار است این مقطع زمانی یک بار دیگر تکرار شود و این بار، چگونگی عبور از فصل یاد شده را به میل و اراده شما واگذار کرده و برای این منظور دو گزینه پیش رویتان نهاده اند. گزینه اول؛ ادامه ماجرا به همان صورت و با همان رخدادهایی که قبلاً اتفاق افتاده بود و گزینه دوم؛ عبور از این مقطع زمانی به طور عادی و طبیعی و بی آن که فتنه ای در راه باشد. خب! شما که فصل 8 ماهه 22 خرداد تا 22 بهمن ماه سال 1388 را قبلاً پشت سر گذاشته و از وقایع آن باخبرید، کدام گزینه را انتخاب می کنید؟!
به یقین تمامی کسانی که دل در گرو اسلام و انقلاب، اقتدار میهن اسلامی و بهروزی مردم این مرز و بوم دارند، گزینه اول را برمی گزینند و از فتنه بعد از انتخابات با همه تلخی ها و سختی هایی که داشت، استقبال می کنند. چرا...؟! برای این که امروزه از پایان شیرین آن ماجرای تلخ باخبرند و فتنه 88 را با توجه به دستاوردهای کم نظیر آن، یکی از بزرگترین موهبت های الهی می دانند.
در کلام خدا توصیه شده است که نعمت های الهی را بازگو کنید- و اما بنعمت ربک فحدث- از این روی، اولین یادداشت در نخستین شماره از سال نو را به واگویه شماری از این دستاوردها که فقط اندکی از بسیارها و مشتی از خروارهاست، اختصاص می دهیم، تا شکرانه ای «کم حساب» از آن نعمت بزرگ و بی حد و حساب باشد.
1-دشمنان بیرونی انقلاب، مخصوصاً مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس که مدیریت مستقیم فتنه 88 را برعهده داشتند، تمامی گروهها، جمعیت ها و شخصیت های -بی شخصیت - تحت فرمان خود را به صحنه آوردند. در این میان، تکلیف گروهها و جریاناتی نظیر بهایی ها، منافقین، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها، انجمنی ها، گروهک عبدالمالک ریگی، نهضت آزادی، جبهه ملی و مفسدان تابلودار اقتصادی روشن بود. آنها هویت شناخته شده ای داشتند و همراهی آنان با مثلث یاد شده نه تازگی داشت و نه دور از انتظار بود. اما، مدیریت بیرونی فتنه در اقدامی ناشیانه - که احمقانه واژه مناسب تری برای آن است- تقریباً تمامی سرمایه ناشناخته و یا کمتر شناخته شده خود را در داخل کشور نیز به کار گرفت. افراد و گروههای طیف اخیر به گواهی اسناد موجود از دو دهه قبل در پروژه موسوم به «طرح کنت تیمرمن» - مسئول وقت میز ایران در سازمان سیا- شکار و به تدریج در جبهه ای موسوم به اصلاحات سازماندهی شده بودند. این طیف اگرچه طی 20 سال گذشته و مخصوصاً در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی ساز مخالفت با ارزش های اسلامی و انقلابی را کوک کرده بود ولی کماکان به طرفداری از انقلاب و نظام تظاهر می کرد.
مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس این طیف وابسته و کمتر شناخته شده یعنی «خط نفاق جدید» را هم در نقش ستون پنجم به میدان کشیده و هزینه کرد. نتیجه آن که وقتی فتنه 88 با مدیریت پیامبرگونه رهبرمعظم انقلاب و هوشیاری و ایستادگی جانانه مردم روبرو شد، چهره واقعی خط نفاق جدید نیز مرحله به مرحله از پرده بیرون افتاد و شبکه نفاق جدید که با صرف هزینه های کلان مالی، سیاسی و اطلاعاتی سازمان های سیا، موساد و MI6 در داخل کشور شکل گرفته بود، فرو پاشید و افراد و گروههای این شبکه به مهره های سوخته تبدیل شدند.
افشای چهره خط نفاق جدید و جراحی این غده سرطانی را می توان و باید یکی از بزرگترین دستاوردهای فتنه 88 دانست که بسیار آسان تر از آنچه انتظار می رفت به دست آمد.
گفتنی است «ریچارد هاووس» مسئول شورای روابط خارجی آمریکا از ائتلاف گروههای ضدانقلاب و اصلاح طلبان که تحت مدیریت سازمان های اطلاعاتی غرب صورت گرفته بود، با عنوان «ائتلاف سفید»! یاد می کرد و جرج سوروس، صهیونیست نشان دار آمریکایی و حمایت کننده مالی، تبلیغاتی- اسپانسر- کودتاهای مخملی که از دو سال قبل با محمد خاتمی و چند تن دیگر از سران جبهه اصلاحات رایزنی های حضوری و فشرده ای داشت، معتقد بود تضعیف اقتدار جمهوری اسلامی ایران، کمترین موفقیت این ائتلاف است!... اما بعد از شکست فتنه، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، زبان به ملامت همکاران آمریکایی و انگلیسی خود گشود و با حسرت اعلام کرد «اصلاح طلبان در ایران بزرگترین سرمایه اسرائیل بودند» و...
2-بازخوانی وقایع صدر اسلام و عبرت گیری و بصیرت افزایی آن در شناخت خواص آلوده و یا گمراه، یکی دیگر از دستاوردهای فتنه 88 بود. به عنوان نمونه -و فقط یک نمونه- شنیده و خوانده و در تاریخ مستند صدراسلام دیده بودیم که فاطمه زهرا(س) در فاصله بعد از رحلت رسول خدا(ص) تا شهادت خویش- 75یا 95 روز- شبانه به خانه شماری از خواص رفته و با آنان از «باید»های فراموش شده و «نباید»های از یاد رفته سخن می گفت و اینکه، چه زود سفارش های رسول خدا(ص) را از یاد برده اید و اگر به یاد دارید و بر عهد پیشین استوارید، چرا در برابر انحرافی که می بینید لب به اعتراض نمی گشائید؟! و... اما، برخی از آنان دل به چرب و شیرین دنیا سپرده و در پی آرزوهای دور و دراز و نفس های هوس باز خویش، عهدی را که با رسول خدا(ص) بسته بودند، شکسته و پاسخشان سکوت بود، یا سخنان دو پهلو...
در فتنه 88 بار دیگر همان ماجرای تلخ در مقیاسی دیگر تکرار شد. این بار اما، مردم با مشاهده انحراف، سکوت و یا دوپهلوگویی برخی از خواص، ماجرای آن روزها را به خاطر آوردند و به فراست دریافتند که این، همان است. دیگر مانند آن روزها با خواص نلغزیدند، چشم به « ولی» دوختند و از فتنه جهیدند و رهیدند و برخلاف آن روزها از خواص آلوده عبور کردند. خواص لغزیدند و رفوزه شدند و سقوط کردند. اگر ماجرای آن روزهای صدر اسلام در اذهان ملت بازخوانی نشده بود، چه کسی باور می کرد شماری از کسانی که حضور در کنار حضرت امام(ره) را نیز تجربه کرده اند به این زودی عهد پیشین وانهند و در مقابل امام راحل و خلف حاضر او قرار بگیرند؟! پالایش برخی خواص آلوده دستاورد بزرگ دیگری بود که فتنه 88 در پی داشت. به برکت، عبرت گرفتن از تاریخ مشابه صدر اسلام.
3- نسل های سوم و چهارم انقلاب، اگرچه از چگونگی وقوع انقلاب اسلامی و نقش دشمنان و دوستان و بندبازان و منافقان در آن واقعه عظیم و رخدادهای چند ساله پس از انقلاب کم و بیش باخبر بودند ولی باید اذعان کرد که به علت کم کاری غیرقابل توجیه مراکز فرهنگی کشور، از چند و چون ماجرا و مخصوصاً نقش جریانات و افراد چند چهره و ترفندهای آنان اطلاع چندانی نداشتند. فتنه 88، تابلوی گویا و روشنی از تاریخچه سال های اولیه بعد از پیروزی انقلاب را پیش روی نسل های سوم و چهارم انقلاب قرار داد به گونه ای که انگار در آن سال ها حضور مستقیم داشته و رخدادها و فراز و نشیب ها را به چشم خود دیده اند. منافقانی که از وطن دوستی دم می زدند و وطن فروشی می کردند. جریاناتی که سنگ مردم را به سینه می زدند و با دشمنان خونریز و غارتگر مردم دست در یک کاسه داشتند. اراذل و اوباش آدم کشی که فریاد آزادیخواهی سر می دادند، احزاب و گروههایی که از اصلاحات دم می زدند و سر در توبره شناخته شده ترین جرثومه های فساد و تباهی، یعنی موساد و سیا و MI6 داشتند بی تمدن های قانون گریزی که از « جامعه مدنی» سخن می گفتند.
نسل های سوم و چهارم انقلاب در جریان فتنه 88، چهره واقعی و بی نقاب آمریکا و انگلیس و سایر مدعیان حقوق بشر و دموکراسی را به وضوح دیدند و بازیگری ستون پنجم دشمن را بی پرده مشاهده کردند. اسرائیل در غزه و لبنان خون زنان و مردان و کودکان را به زمین می ریخت و نامزد فتنه گران، حامیان اسرائیل را «مردم خداجوی»! می نامید و...
در فصل 8ماهه 22خرداد تا 22بهمن 88، کار روشنگری درباره هویت نفرت انگیز مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای نسل های سوم و چهارم انقلاب که مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت آن را برعهده داشتند و طی سال های گذشته بر زمین مانده بود، به بهترین و گویاترین شکل ممکن صورت پذیرفت. این نیاز مبرم و ضروری را مثلث یاد شده بی آن که بداند و بخواهد از طریق سرویس های اطلاعاتی خود و به دست ستون پنجمی که در داخل کشور به کار گرفته بود، انجام داد! مگر نه این که به گفته امام سجاد(ع) «حماقت دشمن شایسته شکرگزاری است» و در حدیث دیگری آمده است که خدا به دست انسان های فاسق نیز دین خود را تأیید می کند؟
4- طلوع دوباره امام خمینی(ره) یکی دیگر از برکات بزرگ و دستاوردهای فتنه 88 بود. در جریان این فتنه و از آنجا که سران فتنه از پوشش «خط امام» برای پنهان کردن ماموریت بیرونی خود استفاده می کردند. انگیزه مراجعه به متن رهنمودها، سخنان و بینش و منش امام راحل(ره) با اشتیاق فراوان در میان مردم برانگیخته شد. مردم از یکسو، همراهی آشکار فتنه گران با دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب را می دیدند و از سوی دیگر شاهد ادعای سران فتنه و عوامل اصلی آن بودند که خود را پیرو خط امام(ره) معرفی می کردند! از این روی، فرهیختگان و دلدادگان واقعی امام(ره) که از برخورد منافقانه و نفرت انگیز سران فتنه باخبر بودند، برای نشان دادن نفاق و دورویی ستون پنجم دشمن و کسانی که فریب پشت هم اندازی ها و ترفندهای فتنه انگیزان را خورده بودند، برای آگاهی از واقعیت ماجرا، تنها راه چاره را مراجعه به آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام(ره) می دیدند. این مراجعه که باید از نقش برجسته صداوسیما در آن تقدیر کرد، از یکسو طلوع دوباره امام راحل(ره) را در پی داشت و از سوی دیگر، زمینه رسوایی سران فتنه و عوامل میدانی آنها را خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت، فراهم آورد طلوع دوباره حضرت امام(ره) و عطر دل انگیز رهنمودهای روشنگر و گره گشای آن بزرگوار، در نسل های اول و دوم انقلاب نیز جان تازه ای دمید و بایدها و نبایدهای به فراموشی رفته و یا کمرنگ شده خط مبارک امام راحل(ره) را گوشزدی دوباره کرد.
5- اتحاد و یکپارچگی مردم که در حماسه 9 دی ماه و راهپیمایی چندده میلیونی 22بهمن به نمایش درآمد، یکی دیگر از دستاوردهای عظیم فتنه 88 بود. مردم هوشیار و با بصیرت وقتی دست آشکار دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و مخصوصاً مثلث منفور آمریکا، اسرائیل و انگلیس را در فتنه دیدند و هجوم وحشیانه و نفرت انگیز سران فتنه و اراذل و اوباش اجاره ای را به ساحت مقدس امام حسین(ع)، حضرت صاحب الزمان(عج)، امام خمینی (ره)، آتش زدن مسجد، قتل مردم بی گناه و... را مشاهده کردند، به وضوح دریافتند که ماجرا بسیار فراتر از دروغ تقلب در انتخابات و یا مخالفت با دولت است و دشمنان بیرونی و ستون پنجم داخلی آنها، اسلام و انقلاب و امام و رهبری و استقلال و اقتدار نظام اسلامی را نشانه رفته و سودای تحویل این مرز و بوم به آمریکا را در سر می پرورانند. چنین بود که دشمنان از «باد»ی که برای تفرقه کاشته بودند، طوفانی سهمگین علیه خود و موجودیت خط نفاق جدید درو کردند و بیش از 20 سال برنامه ریزی، هزینه های کلان و فعالیت اطلاعاتی و امنیتی سازمان های جاسوسی آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای تفرقه افکنی میان مردم مسلمان ایران را به باد دادند. آیا این دستاورد بزرگ که فتنه 88 زمینه آن را فراهم آورد شایسته شکرگزاری نیست؟ البته که هست.
6- درباره خاستگاه واژه «فتنه»- که در کلام خدا نیز بارها آمده است- گفته اند، به معنی وارد کردن طلا در آتش است تا ناخالصی های آن گرفته شده و «عیار» واقعی آن به دست آید. و از این روی «فتنه» را «آزمایش» نیز نامیده اند.
آیا کمترین تردیدی هست که دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها در جریان فتنه 88، علاوه بر استفاده از اهرم های سخت افزاری نظیر آدم کشی، تخریب، آتش سوزی، حمله به مردم و... تمامی توان نرم افزاری خود را نیز برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و هر دو بخش جدانشدنی اسلامیت و جمهوریت آن به کار گرفتند. هزاران سایت اینترنتی، صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی، هزاران نشریه داخلی و خارجی، شبکه های عنکبوتی رسانه ای در تمامی ساعات و دقایق فتنه 88 به توهم پراکنی، دروغ بافی، اهانت و در یک کلمه جنگ نرم علیه اسلام و انقلاب و مردم این مرز و بوم مشغول بودند؟ و آیا می توان انکار کرد که بصیرت و هوشیاری مردم اصلی ترین و کارآمدترین حربه برای مقابله با جنگ نرم دشمنان است؟ بنابراین به آسانی باید - و می توان- نتیجه گرفت که مردم پاکباخته و انقلابی ایران اسلامی به همان اندازه که در مقابل جنگ سخت دشمنان از جمله جنگ تحمیلی 8 ساله با اقتدار و توانمندی ظاهر شدند، در عرصه جنگ نرم نیز از قدرت و قابلیت های برجسته و مثال زدنی برخوردارند. و بی تردید بخش قابل توجهی از این بصیرت را در چم و خم فتنه 88 تجربه کرده و به دست آورده اند.
7- و بالاخره اگرچه فهرست دستاوردهای فتنه 88 نیز به تنهایی مثنوی هفتاد من کاغذ است و این رشته سر دراز دارد، اما یادداشت پیش روی را با یکی از بزرگترین دستاوردهای فتنه یاد شده به پایان می بریم و آن این که، پیروزی حماسی مردم در فتنه همه جانبه 88 بیش از همه و پیش از همه مدیون مدیریت الهی و پیامبرگونه رهبرمعظم انقلاب بوده است. فقط نگاهی گذرا به مراحل مختلف فتنه 88 به وضوح نشان می دهد که هر جا، نه فقط مردم عادی، بلکه نخبگان و صاحب نظران مومن و متعهد «مو» دیده اند، آقا از «پیچش مو» خبر داده اند و آنچه که پیران خردمند در آینه ندیده بودند، آقا در خشت خام مشاهده کرده اند... پس در یک کلمه باید گفت؛ فتنه 88 بار دیگر بر واقعی بودن این حقیقت تاکید کرد که «خامنه ای، خمینی دیگر است».

منبع:روزنامه کیهان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد